درخت هر چه پر بارتر سنگین تر و عکس هایی از دبستان نبی اکرم دلوچاه

سلام دوستان بزرگوار صبحتون پر  از نشاط و شادی

 آغاز با یک دلنوشته از بنده ی حقیر :

آری  درخت هر چه پر بارتر سنگین تر

گر سوادت رفت بالا

اگر افتاده تر شوی مردی

یادت باشد از آبی بد بو و کثیف

خلق گشتی

حالا که به 1 درجه ای نا چیز

در این دنیای گذرا

رسیدی

این طور  بر خودت مغرور شدی ؟؟

تو را چه شد ؟؟

یادت هست روزی حتی قدرت

این که از جایت بلند شوی را نداشتی ؟؟

حالا در خود به چه می نازی؟؟؟

به  زور بازویت ؟؟؟

که  اگر خداوند رحمان نباشد

هیچ و پوچی

پروردگارا کمک کن

هر چه بالاتر می رویم

افتاده تر شویم

7:03  صبح روز شنبه   94/05/24

الهی آمین

 و در ادامه

آزادگان عزیز سالروز بازگشتتان به میهن اسلامی مبارک باد

و در نهایت خاطرات اردوی جهادی :

این هم عکس هایی از نماهای مختلف دبستان  نبی اکرم

روستای دولچاه :

دوستان این هم حیاط مدرسه هستش که هیچ دیواری نداره در سمت

چپ عکس هم سرویس یهداشتی و آبخوری  رو مشاهده می کنید ،

خدایی خیلی از لحاظ امکانات چه مدرسه  چه خود روستا در سطح

پایینی بودند... اونوقت ماها قدر این چیزایی که داریم رو نمی دونیم ...

این نقاشی ها هم  که مشاهده می کنید  روی دیوار سالن ورودی

کلاس ها هستش که بچه های اردوی جهادی دوره قبل  نقاشی

 کردند ...

واین هم تخته سیاه ، یادش بخیر ما هم خودمون قبلا روی این تخته ها

یه زمانی  می نوشتیم ، زمانی که اون جا داخل مدرسه بودیم کلی

خاطره برامون زنده شد ....

در ضمن آب  اون منطقه هم شور هستش ،

جاتون خالی  ما نیروهای تأمین مون نتونستن یه روز آب شیرین برامون

بیارن ، مجبور شدیم آب شور روستا رو بخوریم ، و نکته این جا بودش

که هر چی می خوردی تشنه تر می شدی ، ولیکن برای مردم خود

منطقه خیلی دیگه  عادی بود و عادت کرده بودند ...

 دوستان ان شاءالله که همه مون قدر داشته هامون و حتی

نداشته هامون رو بدونیم ...

یا علی ، التماس دعا