مطالب و دست نوشته ها

مطالب و دست نوشته ها

انوااع مطالب زیبا خاطرات ، دل نوشته ها ،هنری،یادداشت ها ،داستان ها ،سرگرمی وخاطرات شهدا و ...
مطالب و دست نوشته ها

مطالب و دست نوشته ها

انوااع مطالب زیبا خاطرات ، دل نوشته ها ،هنری،یادداشت ها ،داستان ها ،سرگرمی وخاطرات شهدا و ...

شب قدر

دلم زسینه پر از آه است

شب قدر است  و اما ای دل غافل 

یا علی دستم بگیر که گدای در خانه ی توأم

شنیدم اندر حکایت سخنان علما

گویند این مردمان

هر کسی آید در خانه ات

بهر حاجتی

یا علی آیا کسی پیدا می شود

که بر در خانه ات زند بهر آدم شدن ؟

آیا کسی هست که تو را بهر خودت خواهد؟

هر کسی آید به سویت

بهر خودش و دنیای خودش

یا علی آن قدر غریبی

که نگرفته اند ز معرفتت اندک شناختی

یا علی گویند تا شفاعتم نکنی 

در قیامت

حق گذر نخواهم داشت

بگیر دست های خالی گنه کارم را

در این شب های پر از لطف و برکت

که شاید قدمی آیم به سویت

تو آن بالای قله و من پای قله

نگاهی کن به ما بهر اندکی  هدایت

شاید آهسته آهسته آشنا شوم

به دانه ی ارزنی با اندکی از معرفتت

تا به ناگه شاید آید قطره اشکی

مرا دربند تو کرد

تا همین قطره خداکند که بشود

مرا فردای قیامت  شفاعت تو

                                     یا علی ، التماس دعا

                                                                              15/04/94 نوزدهم ماه رمضان

                                                                                     بعدازظهر دوشنبه

نظرات 12 + ارسال نظر
حمید عسکری شنبه 20 تیر 1394 ساعت 08:40 http://baransobh.blogsky.com

باران ...
که دیگر شایدشبش رنگ ببازد و ببارد وباز
سر سبز سبزی فرداویاگلهای قاصدکی پر دار
یاس و مریم و گل سرخ
روی لبخند قشنگی که پیدانمی کند

سلام استاد گرامی وخواهرخوبم
برام دعا کردین این شبها یانه ؟
به کوچه های باران خورده برگشتم تا باز مهربانی رو تو رچ به رچ آجراش بنا کنم

سلام دوست گرامی ، تشکر ، از حضورتون ، اگر خدا قبول کنه ، بله

سلام عزیز: اِن شَاءَالّله در شبهای قدر در هر اَلغَوثی که گفتی مرا هم یادی کرده باشی، شاید به حقّ یارَبّ گفتنت، خَلِّصنایت برای من هم مستجاب شده باشد... عبادات و طاعات و احیاء شبهای قدرت قبول حق...

سلام ، ممنون دوست گرامی ، ان شاءالله و همچنین

نصرتی پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 22:27 http://sadhezaran.persianblog.ir/

سلام.

دلنوشته زیبایی است.

آرزوی توفیق

فرشته پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 19:46 http://www.avaydell.blogfa.com

ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم

در آسمانی نگاهت پر بگیرم

ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق

دست شما را جای قرآن سر بگیرم

ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب

با دست آغوشم تو را در بر بگیرم

ای کاش پایم واشود در خیمه اش تا

یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم

ای کاش در تقدیر من امشب نویسند

پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم

ای کاش می شد تا برای سجده از تو

مهری زخاک تربت مادر بگیرم

تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم

ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم

من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید

ای کاش ها را کاش ازاین در بگیرم

بسیار زیبا درود بر شما دوست گرامی

فرشته پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 19:45 http://www.avaydell.blogfa.com

امشب ای خالق یکتا همه را می بخشی

در شب قدر،خدایا همه را می بخشی

ای کریمی که همه ریزه خورخوان توأند

سفره ات هست مهیّا همه را می بخشی

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می کنی باز مدارا همه را می بخشی

به علی،احمد و زهرا،به حسین و به حسن

تو،به این حُرمت اَسما همه را می بخشی

فرشته پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 19:44 http://www.avaydell.blogfa.com

امشب تمام آینه ها راصداکنید

گاه اجابت است روبه خدا کنید

ای دوستان آبرودار در نزد حق

درنیمه شب قدرمراهم دعاکنید

سلام صبا جان مرسی از حضورت طاعات وعباداتت قبول درگاه حق تعالی

سلام صباسادات خانم: وبلاگ جالب و زیبائی داری اگر با تبادل لینک موافقی لینکم کن و اطلاع بده تا منم لینکتون کنم...

سلام ، ممنون ، تشکر

سلام: امشب احتمال قدر بودنش به مراتب از شب هی 19 و 20 بیشتره پس دعایم کن و بیادم باش تا دعایت کنم و بیادت باشم...

سلام ، حتماً

سردار خیبر پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 04:27 http://roozbeh-bakhtiari2.blogfa.com

مادرش الزایمر داشت
بهش گفت مادر یه بیماری داری . باید بخاطر همین ببریمت آسایشگاه سالمندان
مادر گفت چه بیماری ؟
گفت آلزایمر
گفت یعنی همچیو فراموش میکنی
مادر گفت مثل اینکه خودتم همین بیماری رو داری
گفت : چطور ؟
مادر گفت انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم ...
چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی ...
کمر خم کردم تا قد راست کنی ...
پسر رفت تو ی فکر ...
برگشت به مادرش گفت : مادر منو ببخش
گفت : براچی ؟
گفت : به خاطر کاری که میخواستم بکنم
مادر گفت :
من که چیزی یادم نمیاد

سلام ، خیلی زیبا بود ، تشکر

فرشته چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 14:06 http://www.avaydell.blogfa.com

"دلم می خواست های من"
زیادند
بلندند
طولانی اند ...
اما مهمترین دلم می خواستم،
این است که انسان باشم
انسان بمانم
و انسان محشور شوم ...
چقدر وقت کم است
تا وقت دارم باید مهر بورزم به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس می کشند
باید مهربورزم به همین جغرافیایی که سهم چشمهای من از جهان است
وقت کم است باید خوب باشم
مهربان باشم...
ودوست بدارم همه ی زیبایی ها را...
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ :
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻬﺸت است ...
ممنون از حضورت ونگاه مهربونت

سلام ، تشکر از نوشته ی زیبایت ، خواهش همچنین

سـردار خـیـبـر چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 05:22 http://roozbeh-bakhtiari2.blogfa.com

پس از مرگـــــــــــم...

چـــــــــادرم را هم با من به خـــــاک بسپـــارید ...

میخواهــــم روزی که دست ها خــــــالیست ...

امــــــانت مـــــادر (سلام الله علیها) را دستـــم بگیرم ...

و به او پس بدهــــــــم ...

و چه زیبـــــــــا بــود اگر مـــــــــرگم با شهــــــادت اجین می شــــد ...

سـردار خـیـبـر چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 05:20 http://roozbeh-bakhtiari2.blogfa.com

عشق یعنی معامله میان عاشق ومعشوق
عشق یعنی جنگ تن به تن بانفس
عشق یعنی وداع شب عملیات،وصیت نامه نوشتن،دنیاراسه طلاقه کردن
عشق یعنی تشنگی به هنگام نبرد
عشق یعنی تشنگی وخستگی بسیجی هادرخیبر
عشق یعنی کانال کمیل
عشق یعنی آرام گرفتن بر روی سیم خاردارها
عشق یعنی بدنهای پاره پاره شهداعشق یعنی تکه دستهای لهیده از تن جدا
عشق یعنی ذکرحسین به هنگام جان دادن
عشق یعنی دانسته روی مین رفتن،یعنی سبقت برای شهادتعشق یعنی
پاوه،طلائیه،شلمچه،فکه،مجنون،اروند،دجله،چزابه و...
عشق یعنی غروب مناطق جنگی
عشق یعنی شهادت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.